در دهههاي اخير کاهش نابرابري درآمد جزء اهداف عمده راهبرد توسعه اقتصادي و اجتماعي و حتي از وظايف مهم دولتها محسوب ميشود. از اينرو، توجه به نابرابري درآمد و تجزيه و تحليل آثار توزيعي سياستهاي اعمال شده بر آن براي افزايش رشد اقتصادي از اهميت ويژهاي برخوردار شده است. چکیده کامل
در دهههاي اخير کاهش نابرابري درآمد جزء اهداف عمده راهبرد توسعه اقتصادي و اجتماعي و حتي از وظايف مهم دولتها محسوب ميشود. از اينرو، توجه به نابرابري درآمد و تجزيه و تحليل آثار توزيعي سياستهاي اعمال شده بر آن براي افزايش رشد اقتصادي از اهميت ويژهاي برخوردار شده است. از طرفي ديگر امروزه توانايي دستيابي به نوآوريها با بهرهگيري از منابع انساني خلاق به عنوان نخستين گام براي تبديل دانش به ثروت شناخته شده است. لذا با توجه به اهميت کليدي نوآوري در اقتصادهاي نوين، پژوهش حاضر به بررسي تأثير نوآوري بر نابرابري درآمد کشورهاي OPEC و کشورهاي توسعهيافته منتخب OECD طي دوره زماني 2009-1995 ميپردازد. نتايج مطالعه حاکي از آن است که وضعيت کشورهاي OPEC در مقايسه با کشورهاي OECD در شاخصهاي جيني و نوآوري ضعيف و نامطلوب ميباشد که اين امر ناشي از فقدان هماهنگي سياستهاي کلان اقتصادي با سياستهاي علمي و پژوهشي است. همچنين بر اساس نتايج به دست آمده، اکثر کشورهايي که درحمايت از فعاليتهاي نوآورانه موفقتر عمل کردهاند داراي توزيع درآمد بهتري هستند. بنابراين کشورهاي مورد مطالعه در مسير حرکت از اقتصاد منابع و سرمايهمحور به سوي اقتصاد دانشمحور، حمايت از فعاليتهاي نوآورانه و کاهش نابرابري درآمد ضروري است جهتگيري سياستهاي کلان اقتصادي آنان هماهنگ با سياستهاي پژوهشي و آموزشي باشد.
پرونده مقاله
كارآفريني از محورهاي اصلي و اساسي رشد و توسعه است به طوري كه آن را موتور توسعه اقتصادي در هر كشور ميدانند. تجربه كشورهاي داراي رشد بالاي درآمد ملي نشان دهنده آن است که مديران اين كشورها به نقش و اهميت كارآفريني در پيشرفت و توسعه كشور پي بردهاند. از آنجا كه بخش عظيمي ا چکیده کامل
كارآفريني از محورهاي اصلي و اساسي رشد و توسعه است به طوري كه آن را موتور توسعه اقتصادي در هر كشور ميدانند. تجربه كشورهاي داراي رشد بالاي درآمد ملي نشان دهنده آن است که مديران اين كشورها به نقش و اهميت كارآفريني در پيشرفت و توسعه كشور پي بردهاند. از آنجا كه بخش عظيمي از جامعه را زنان تشكيل ميدهند، لذا كارآفريني اين قشر از جامعه از اهميت بخصوصي برخوردار است. به گونهای که یکی از شاخصهای مهم برای ارزیابی و سنجش توسعه و پیشرفت هر کشور میزان مشارکت زنان در تولید است. آمارها نشان میدهد کمتر از 10 درصد از کارآفرینان در ایران زن هستند. تحقیق حاضر به بررسی عوامل مؤثر در توسعه کارآفرینی زنان میپردازد. ابزار تحقيق، پرسشنامه و مصاحبه ميباشد که براي حصول اطمينان از پايايي پرسشنامه مورد استفاده از آزمون الفاي كرونباخ بهره گرفته شده است و براي اطمينان از روايي يا اعتبار محتوايي پرسشنامه از روش نظرسنجي استادان و صاحبنظران امر استفاده شده است. در تحليل دادهها و ارائه يافته از آزمون آماری بهره گرفته شد. نتایج نشان میدهد با وجود احراز نقش دوگانه زنان شاغل، آنان نسبت به فعالیتهای خود احساس مثبتی دارند. در پایان پیشنهادها و راهکارهایی به منظور توسعه و گسترش فعالیتهای کارآفرینانه زنان مطرح میگردد که از مهمترین آنها فرهنگسازی در تغییر نگرش جامعه نسبت به توانمندی زنان در فعالیتهای اقتصادی است.
پرونده مقاله
یکی از مسائل مهم در کسب و کار سرعت بالای تغییرات و تحولات در محیط فناورانه بوده که، توانایی برنامهریزی و تصمیمگیری در این حوزه را بدون درک شایسته از موقعیت حال و آینده فناوری، ناممکن ساخته است. از این رو، شناسایی، ایجاد و توسعه شبکه همکاران تحقیقاتی و صنعتی با استفاد چکیده کامل
یکی از مسائل مهم در کسب و کار سرعت بالای تغییرات و تحولات در محیط فناورانه بوده که، توانایی برنامهریزی و تصمیمگیری در این حوزه را بدون درک شایسته از موقعیت حال و آینده فناوری، ناممکن ساخته است. از این رو، شناسایی، ایجاد و توسعه شبکه همکاران تحقیقاتی و صنعتی با استفاده از رویکرد نوآوری باز و بکارگیری هوشمندی فناوری به منظور رصد و دیدهبانی تحولات فناورانه برای سازمانهای فناوریمحور و پیشرفت علم و فناوری که اثر مستقیم بر حوزه کسب و کار این سازمانها دارد، دارای اهمیت بالایي است. از سوی دیگر، رشد فزاینده اینترنت در افزایش منابع داده برای هوشمندی فناوری تأثیر بسزایی داشته، بکارگیری مناسب و استفاده از ابزار فناوری اطلاعات برای دستیابی و تجزیه و تحلیل این دادهها به یک نکته کلیدی در ایجاد هوشمندی فناوری تبدیل شده است. از این رو، راهبرد سازمان در شناسایی و اکتساب فرایند مناسب هوشمندی فناوری دارای اهمیت زیادی شده که یک سازمان در ادغام نوآوری و ایده از بیرون سازمان با مزیتهای اصلی درون سازمانی به آن نیازمند است. در نتیجه سازمانها با ایجاد پیوند بین هوشمندی فناوری و نوآوری باز از طریق استقرار یک چارچوب نظاممند میتوانند به هدف خود که افزایش ارزش هوشمندی فناوری است کمک کنند. به عبارت دیگر هوشمندی فناوری به عنوان ابزار رویکرد نوآوری باز از طریق ایجاد ارتباط بین دانش و ایده از خارج سازمان و مزیتهای اصلی در درون سازمان باعث ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان میشود.
پرونده مقاله
در عصر حاضر كه دوران رشد و تغييرات سريع و همچنين بهرهبرداري از فناوري است رويكرد جديدي در اقتصاد و مديريت ظهور پيدا كرده كه توجه ويژهاي به منابع دانايي نسبت به ديگر منابع سازماني دارد. در اين نگرش به دو نوع منبع توجه ويژهاي شده است، يكي منابع سيستمي و فناوري و ديگري چکیده کامل
در عصر حاضر كه دوران رشد و تغييرات سريع و همچنين بهرهبرداري از فناوري است رويكرد جديدي در اقتصاد و مديريت ظهور پيدا كرده كه توجه ويژهاي به منابع دانايي نسبت به ديگر منابع سازماني دارد. در اين نگرش به دو نوع منبع توجه ويژهاي شده است، يكي منابع سيستمي و فناوري و ديگري منابع انساني. نوع نگرش به این دو نوع منبع منجر به دوگونه نگاه متفاوت به مديريت دانايي ميشود، يكي نگاه فناوري و ديگري نگاه انساني. در بررسی علت عدم موفقيت غالب پروژههاي مديريت دانايي از اين چشمانداز که دو رویکرد مدیریت منابع انسانی و رویکرد منابع فناوری در سازمانهای دانایی محور را به طور جداگانه مورد بررسی قرار دهیم و با این نگرش به دلیل عدم موفقیت سازمانها در پروژههای مدیریت دانایی و شناسایی اهمیت این رویکردها در موفقیت فرایند مدیریت دانایی بپردازيم این تحقیق انجام شد. در تحقيق نمونهها در ادبیات دریافتیم كه نميتوان فناوري و فوايد آن را نادیده گرفت اما در عین حال برای رهایی از خشك و رسمي بودن محيط سازمانها و صنعت بايستي مديريت منابع دانايي غير فناورانه (انسانی) را در راس امور مدیریت در سازمان قرار داد. برای اینکه هم بتوان از مزایای فناوری استفاده کرده و از مضرات آن در ایجاد روحی خشک در شرکتها متضرر نبود باید مديريت منابع دانايي سازمان به نوع فناوری که در همکاری با منابع انسانی در فرایند مدیریت دانایی باشد توجه داشته باشد و فناوری در تقابل با منابع انسانی نباشد. در تحقیقات انجام شده و مطالعات صورت گرفته نوع فناوری ارتباطات و اطلاعات نوع فناوري است كه با زیرساختهای شبكهاي (اكسترانت اینترانت و اینترنت) ميتواند محیطی مناسب را برای مدیریت منابع انسانی فراهم کند.
پرونده مقاله
در سالهای اخیر شاهد رقابتیتر شدن عرصه کسب و کار در صنایع مختلف بودهایم. بنا بر نظر محققان عرصه کسب و کار، دستیابی به جایگاه رقابتی مناسب برای یک شرکت، تنها با کمک یک الگوی مناسب کسب و کار امکانپذیر است. یک مدل کسب و کار موفق، نشان دهنده یک راه بهتر نسبت به گزینههای چکیده کامل
در سالهای اخیر شاهد رقابتیتر شدن عرصه کسب و کار در صنایع مختلف بودهایم. بنا بر نظر محققان عرصه کسب و کار، دستیابی به جایگاه رقابتی مناسب برای یک شرکت، تنها با کمک یک الگوی مناسب کسب و کار امکانپذیر است. یک مدل کسب و کار موفق، نشان دهنده یک راه بهتر نسبت به گزینههای موجود میباشد که میتواند ارزش بیشتری را به یک گروه مجزا از مشتریان پیشنهاد کرده و منافع بیشتری را به شرکت بازگرداند. عدم تشخیص یک مدل کسب و کار مناسب در زمان آغاز یک کسب و کار، موجب ناکامی سازمانها در دستیابی به اهداف آن میشود. ولیکن علیرغم اهمیت این موضوع، تعاریف و مؤلفههای استانداردی جهت شناسایی مدلهای کسب و کار به صورتی که بتوان از آن در کسب و کارها و صنایع مختلف بهره برد، وجود ندارد. از این رو، در این مطالعه بر اساس رویکردهای مختلفی که در مدلسازی مدل کسب و کار وجود دارد، به ارائه تعاریف و مؤلفههای مدل کسب و کار پرداخته شده است. با این حال، تنها داشتن یک مدل کسب و کار مطلوب در زمان آغاز به کار شرکت مهم نیست، بلکه آنچه حیاتیتر است، در اختیار داشتن و حفظ یک مدل کسب و کار بهینه در طول حیات مؤسسه است. توانمندی یک مدل کسب و کار تا حدی است که خود میتواند ابزاری قدرتمند برای تحلیل، آزمون و ارزیابی انتخابهای راهبردي باشد که پیشروی یک سازمان قرار دارد. به همین دلیل، ارزیابی مدل کسب و کار یک سازمان، به عنوان فرایند اتخاذ تصمیمات راهبردي هیچ وقت کامل نمیشود و میتواند مبنایی برای بهبود مستمر رفتار کسب و کار باشد. ارزیابی مدلهای کسب و کار، با توجه به هدف ارزیابی و سطوح و واحد تحلیل، متفاوت است. در این مطالعه سعی شده است تا با مروری بر مطالعات صورت گرفته، مهمترین روشها و معیارهای ارزیابی مدل کسب و کار مشخص گردد. باید توجه نمود که مدلهای کسب و کار، نمایشی از کسب و کار در یک زمان خاص هستند. تحولات سريع در محيط اقتصادي، فرهنگي، سياسي و فناوري، منجر به پیچیدهتر شدن محیط فعالیت سازمانها شده و باعث گردیده که سازمانها دیگر از ثبات برخوردار نبوده و کسب و کارها به صورتی پویا تکامل یابند. این امر باعث شده است تا مدلهای کسب و کار دارای یک وضعیت ناپایدار شده و با توسعه کسب و کار و در طول زمان، تغییر یابند. همین امر سبب گردیده است تا مفهوم نوآوری مدل کسب و کار به یکی از مهمترین مباحث مدیریتی تبدیل شود که در ادامه این مطالعه، مورد بررسی قرار گرفته است.
پرونده مقاله
شرکتهای کوچک دانشبنیان در توسعه فناوری و رونق اقتصادی نقش اساسی دارند. اساس شکلگیری این شرکتها، ایدههای خلاقانه مهندسان کارآفرین به عنوان مؤسسان این شرکتهاست اما اغلب این کارآفرینان، مهندسان جوان و خوش فکری هستند که فاقد مهارتهای رهبری جهت هدایت این شرکتهای نوپا چکیده کامل
شرکتهای کوچک دانشبنیان در توسعه فناوری و رونق اقتصادی نقش اساسی دارند. اساس شکلگیری این شرکتها، ایدههای خلاقانه مهندسان کارآفرین به عنوان مؤسسان این شرکتهاست اما اغلب این کارآفرینان، مهندسان جوان و خوش فکری هستند که فاقد مهارتهای رهبری جهت هدایت این شرکتهای نوپا و دانشبنیان میباشند. در این پژوهش با دیدگاهی جدید و بر اساس بعد مهندسی به مسأله رهبری پرداخته شده است. در این رویکرد تواناییهای فنی به اضافه قدرت رهبری، اصول "رهبری در مهندسی" را توصیف میکند. به کمک رهبری مهندسی فعالیتهای اصلی شرکتهای دانشبنیان بهتر تداوم یافته و اهداف اصلی این سازمانها قابل حصولتر خواهد بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد بر اساس رویکرد "رهبری در مهندسی" ، آموزش مهارتهای رهبری در مراکز رشد به عنوان بستر اصلی شکلگیری شرکتهای دانشبنیان نقش اساسی در موفقیت این شرکتها ایفا میکند. علاوه بر این استفاده از مناسبترین سبک رهبری به صورت اقتضایی و نیز ارتقاء مداوم مهارتهای رهبری بر اساس تجارب حاصله به مدیران این شرکتها اکیداً توصیه میشود. در نهایت ایجاد یک ساختار سازمانی مناسب مبتنی بر کارگروهی در شرکتهای دانشبنیان و کمکهای مشاورهای مراکز رشد در این راستا در موفقیت این شرکتها بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
پرونده مقاله
دانشگاه و صنعت از مهمترین و اثرگذارترین نهادها در توسعه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و پیشرفتهای اقتصادی و فناورانه جامعه هستند. اهمیت در ارتباط میان علم و فناوري، ادغام علم و صنعت، ظهور صنایع بر مبنای علم، استفاده از علم به عنوان روشهایی برای بوجود آوردن مزیتهای رقابتی چکیده کامل
دانشگاه و صنعت از مهمترین و اثرگذارترین نهادها در توسعه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و پیشرفتهای اقتصادی و فناورانه جامعه هستند. اهمیت در ارتباط میان علم و فناوري، ادغام علم و صنعت، ظهور صنایع بر مبنای علم، استفاده از علم به عنوان روشهایی برای بوجود آوردن مزیتهای رقابتی در بخشی از شرکتها و نیز جهانیسازی اقتصاد و بینالمللیسازی فناوري، برخی از دلایلی هستند که ارتباطات مشترک میان شرکتها و سازمانهای تحقیقاتی را توجیه میکنند. توسعه ارتباط صنعت و دانشگاه به دلیل اثرات و پیامدهای بسیار مثبت آن در ایجاد تحولات فناورانه، اقتصادی و اجتماعی از دیرباز مورد توجه استراتژیستها، سیاستگذاران و برنامهریزان دانشگاهی و صنعت قرار داشته و تلاشهای فراوانی جهت ایجاد پیوندی اثربخش بین صنعت و دانشگاه صورت گرفته است. قرن 21 رقابت بینالمللی اقتصادی بر پایۀ دانش است. رقابت در بازار فناوريمحور امروز جهان مستلزم ادغام دانشهای نوین با صنعت است. صنعتی که بیبهره از دانش روز باشد، محکوم به زوال و دانش بدون کاربرد در صنعت بیارزش قلمداد میشود و این یعنی پیوند دانشگاه با صنعت. هدف از تدوين مقاله حاضر، بررسي نظريهها، الگوها و مدلهاي موجود ارتباط ميان دانشگاه، صنعت و ساير نهادهاي مؤثر در اقتصاد دانشبنيان است. در اين مكتوب، مدلهاي پيچش سهجانبه TH2، TH1، و TH3 (اِتزكوويتز و لِيدِسدورف)، الگوي تكاملي (بِركوويتز و فِلدمَن)، پيچشهاي چهارجانبه و پنججانبه (كارايانيس و كَمپبِل)، پيچش پنججانبه بومي (صمدي مياركلائي)، و پيچش N تايي ارتباطات دانشگاه-صنعت (لِيدِسدورف) مورد بررسي قرار گرفتند.
پرونده مقاله