فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - عدم تطابق الگوي تحقيقات قراردادي با مأموريت سازمانهاي پژوهش و فناوري در توسعه فناوري
رضا بندريانبه علت عدم ارتباط سازمانهای پژوهش و فناوری (RTOs) با صنعت و تمايل بيشتر آنها براي انجام فعاليتهاي نزديكتر به دانشگاها، كه منجر به ناكارآمدي آنها در انجام مأموريت اصليشان شده بود، از سی سال پیش، دولتها در بسیاری از کشورها با کاهش بودجههای دولتی سازمانهای پژوهش و چکیده کاملبه علت عدم ارتباط سازمانهای پژوهش و فناوری (RTOs) با صنعت و تمايل بيشتر آنها براي انجام فعاليتهاي نزديكتر به دانشگاها، كه منجر به ناكارآمدي آنها در انجام مأموريت اصليشان شده بود، از سی سال پیش، دولتها در بسیاری از کشورها با کاهش بودجههای دولتی سازمانهای پژوهش و فناوری، آنها را برای تأمین مالی از طریق بودجههای تحقیقاتی صنعت هدايت نمودند و در برخی از موارد نیز از طریق قطع بودجههای دولتی سازمانهای پژوهش و فناوری به درآمدزائی (به منظور خودکفائی) مجبور شدند. براين اساس نوع ديگري از سازمانهاي پژوهشي با عنوان سازمانهاي تحقيق قراردادي (CRO) شكل گرفت. در اين مقاله به منظور پاسخ به اين سؤال كه آيا الگوي تحقيقات قراردادي با مأموريت سازمانهاي پژوهش و فناوري در توسعه فناوري تطابق دارد يا خير، ابتدا به مرور تاريخي موضوع پرداخته و سپس فرايند تحقيقات قراردادي و تحقيقات مستقل و ويژگيهاي آنها بررسي شده است و بر مبناي آن نتايج و پيشنهادات ارائه شده است. نتايج نشان ميدهد که انجام تحقیقات توسعه فناوري توسط سازمانهاي پژوهش و فناوري به شکل تحقيقات قراردادي میان بنگاه صنعت و سازمانهاي پژوهش و فناوري به علت مغایرت با الزامات و ماهيت توسعه فناوري و شرایط کار سازمانهاي پژوهش و فناوري گزینه مناسبی نمیباشد و رويكرد تحقيقات مستقل به عنوان روش مناسبتر پیشنهاد ميشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - مقایسه دیدگاههای مختلف درباره رابطه هوشمندی کسبوکار و مدیریت دانش
حسن رنگريز نسيم افشاريامروزه، داشتن توانایی آیندهنگری و تصمیمگیری درست برای هر سازمانی ضروری است. سازمانهای موفق و پیشرفته برای بقا در محیط رقابتی و با تغییرات سریع راهبرد دانشمحوری را برگزیدهاند. روش مقابله با تغییرات و تصمیمگیری مناسب در مقابل آنها نقشی محوری در آینده سازمان ایفا می چکیده کاملامروزه، داشتن توانایی آیندهنگری و تصمیمگیری درست برای هر سازمانی ضروری است. سازمانهای موفق و پیشرفته برای بقا در محیط رقابتی و با تغییرات سریع راهبرد دانشمحوری را برگزیدهاند. روش مقابله با تغییرات و تصمیمگیری مناسب در مقابل آنها نقشی محوری در آینده سازمان ایفا میکند. دو مفهومی که در تصمیمگیریهای مدیران نقش اساسی ایفا میکنند، مدیریت دانش و هوشمندی کسبوکار هستند. هوشمندی کسبوکار و مدیریت دانش مفاهیمی با حوزه بسیار نزدیک به هم و شاید مشابه هستند که تاکنون روابط روشن و مناسب بین این دو مفهوم به درستی مشخص نشده است و بیشتر مدیران در تعیین مرز بین این دو مفهوم دچار مشکل میشوند. محققان درباره نوع ارتباط بین آنها نظرهای متفاوتی دارند. در این مقاله، ابتدا هوشمندی کسبوکار و مدیریت دانش تعریف خواهد شد و پس از آن دیدگاههای محققان مختلف درباره نوع ارتباط آنها بیان میشود. بهطور کلی، مشخص شده است که مدیریت دانش و هوشمندی کسبوکار هر دو اهداف مشترک دارند و فرآیند تصمیمگیری را بهبود میبخشند و پیادهسازی و اجرای این دو در سازمانها از مزیتهای رقابتی سازمان محسوب میشود. با این حال، مدیریت دانش شامل هر دو نوع دانش ضمنی و صریح است و دادههای غیرساختیافته را هم در نظر میگیرد. درحالیکه هوشمندی کسبوکار بیشتر روی دانش صریح تمرکز میکند. در نهایت با بیان ضعفهای هریک نتیجهگیری میشود که فارغ از نوع ارتباط این دو، مدیریت دانش و هوشمندی کسبوکار باید باهم ادغام شوند، چراکه هریک مزایا و معایبی دارند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - شناسایی و اولویتبندی چالشهای شرکتهای دانشبنیان با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی (مطالعه موردی: شرکتهای دانشبنیان یزد)
مجتبی قلی پور محمدعلی وحدت زاد محمدصالح اولیاء حسن خادمی زارعنقش علم و دانش در رشد ملی به دلیل ایجاد تخصص و ارتقای بهرهوری کل عوامل تولید، همواره مورد توجه است و جایگاه فناوری و دانش بهعنوان عوامل درونزا در این توسعه، یک جایگاه حیاتی محسوب میگردد. از سوی دیگر تبدیل دانش به کالا/ خدمت است که موجب رفع نیازمندیهای جوامع مختلف م چکیده کاملنقش علم و دانش در رشد ملی به دلیل ایجاد تخصص و ارتقای بهرهوری کل عوامل تولید، همواره مورد توجه است و جایگاه فناوری و دانش بهعنوان عوامل درونزا در این توسعه، یک جایگاه حیاتی محسوب میگردد. از سوی دیگر تبدیل دانش به کالا/ خدمت است که موجب رفع نیازمندیهای جوامع مختلف میگردد. شرکتهای دانشبنیان از جمله مؤسسههای هستند که بهعنوان کارخانه تبدیل دانش به کالا/ خدمت فعالیت مینمایند. با آنکه شرکتهای دانشبنیان عامل ایجاد اقتصاد دانشی پایدار و توسعه دانش بومی در بسیاری از کشورها میباشند، اما این مؤسسهها در ایران مطابق با چشمانداز 20 ساله کشور، از لحاظ کمی و کیفی در وضعیت مطلوب قرار نداشته و در مسیر توسعه خود دچار چالشهایی هستند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالشهای فراروی شرکتهای دانشبنیان موجود در پارک علم و فناوری اقبال یزد و اولویتبندی این چالشها با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی انجام پذیرفته است. نمونه مورد مطالعه شامل 137 نفر از مدیران و کارکنان رده بالای این شرکتها بوده است. 59 چالش بهدست آمده از مطالعه ادبیات موضوع و نظر خبرگان، در یک پرسشنامه تدوین و بین جامعه هدف توزیع گردید. اعتبارسنجی 128 پرسشنامه گردآوری شده، توسط روش شبکه عصبی مصنوعی پیش انتشار با MSE=2.0332 تأيید گردید و اولویتبندی چالشها بهوسیله شبکه عصبی مصنوعی تابع شعاع مدار انجام پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که 19 چالش از 59 چالش بهدست آمده در اولویت بودهاند. از جمله این چالشها میتوان به: مشکلات اقتصادی کشور، رکود صنعت و بازارهای داخلی و سیاستهای ناموزون حمایتی دولت، اشاره نمود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - بررسی عوامل مؤثر بر رشد و موفقیت شرکتهای دانشبنیان
مهديه تاري محمود مرادی مصطفی ابراهیم پور ازبریامروزه با توجه به رشد و توسعه پژوهشهای آکادمیک در حوزه فناوريهاي برتر، شرکتهای کوچک و متوسط نقش بسزایی در تحریک و تشویق کارآفرینی و رشد و شکوفایی اقتصادی کشورها ایفا میکنند، بنابراین پاسخ به این سؤال ضروری است که چه عواملی سبب رشد و موفقیت این شرکتها خواهند شد. هدف چکیده کاملامروزه با توجه به رشد و توسعه پژوهشهای آکادمیک در حوزه فناوريهاي برتر، شرکتهای کوچک و متوسط نقش بسزایی در تحریک و تشویق کارآفرینی و رشد و شکوفایی اقتصادی کشورها ایفا میکنند، بنابراین پاسخ به این سؤال ضروری است که چه عواملی سبب رشد و موفقیت این شرکتها خواهند شد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر رشد و موفقیت این شرکتها با استفاده از یک مطالعه کیفی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش تحلیلی است. بدین منظور مصاحبه نیمه ساختاریافته با استفاده از روش کیفی تحلیل تم صورت گرفته است. خبرگان مورد مصاحبه در تحقیق حاضر 20 نفر از مدیران عامل شرکتهای موفق و برتر دانشگاهی و دانشبنیان مستقر در شهرک علم و تحقیقات اصفهان (شیخبهایی) در 3سال اخیر هستند. مرور ادبیات، پژوهشهای انجام گرفته و نتایج مصاحبهها نشاندهنده 3تم اصلی است که عوامل مؤثر بر رشد و موفقیت شرکتهای دانشبنیان را در 3 سطح فردی، سازمانی و محیطی طبقهبندی میکند. براساس نتایج بررسی به نظر میرسد دولت و شرایط محیطی نقش مهمتری در ایجاد زمینهای مناسب برای رشد و موفقیت این شرکتها ایفا میکنند و با توجه به مصاحبههای صورت گرفته، از دید خبرگان این عامل نقش اصلی در موفقیت و دوام شرکتهای زایشی و دانشبنیان دارد. در پایان مقاله براساس یافتهها، ضمن اشاره به برخی کاستیهای موجود در زمینه فعالیت این شرکتها و اهم تأکیدات خبرگان امر، برخی ملاحظات لازم جهت تقویت عوامل مؤثر نیز ارائه شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - توسعه فرایند اکتساب و انتشار دانش ضمنی و مستندسازی تجارب بهمنظور آموزش و توانمندسازی سازمانی
پیمان اخوان علي شهابيپورتجارب خبرگان از مهمترین منابع کسب دانش و آموزش سازمانی است. تشریح دانش ضمنی سخت یا گاهی غیرممکن میشود. خبرگان افراد خیلی مشغول و باارزشی هستند و نباید جدایی از کار آنها برای فرایند کسب دانش، طولانی باشد. کسب دانش ضمنی فرایند پرهزینه و وقتگیری است. در سازمانهای بزرگ، چکیده کاملتجارب خبرگان از مهمترین منابع کسب دانش و آموزش سازمانی است. تشریح دانش ضمنی سخت یا گاهی غیرممکن میشود. خبرگان افراد خیلی مشغول و باارزشی هستند و نباید جدایی از کار آنها برای فرایند کسب دانش، طولانی باشد. کسب دانش ضمنی فرایند پرهزینه و وقتگیری است. در سازمانهای بزرگ، خبرگان در یک ساختمان یا یک شهر متمرکز نیستند و استفادهکنندگان دانش نیز ممکن است در حوزه جغرافیایی وسیعی گسترده باشند. تکنیکهای کسب دانش به تنهایی نمیتوانند کارایی داشته باشند. با در نظر گرفتن موارد مذکور برای افزایش بهرهوری و اثربخشی پروژه اکتساب و انتشار دانش سازمان، تکنیکهای قصهگویی و سناریوسازی برای کسب و انتشار دانش حاصل از تجارب خبرگان ترکیب شده و با تدوین الزامات لازم برای ایجاد مدلی مبتنی بر قصهگویی و سناریوسازی، به معرفی و اعتبارسنجی مدل پیشنهادی پرداخته شده است. درخصوص پارامترهای مؤثر و نیازمندیهای سیستمهای اکتساب تجربه، پژوهشی صورت نپذیرفته است. بنابراین، برای پیادهسازی مدل به بهترین نحو باید ابتدا این ویژگیها فهرست و اولویتبندی شده تا با توجه به نیاز سازمان، بهترین پیادهسازی صورت پذیرد. هدف اصلی از این مقاله ارائه راهکار مناسب براي کسب و انتشار دانش ضمنی خبرگان سازمان است. افزایش کارایی تکنیکهای کسب دانش، ایجاد نظام مقایسه مدلهای کسب تجربه و افزایش مشارکت خبرگان و سایر عوامل دانشی در سازمان، از نتایج این تحقیق است. این مدل امکان اکتساب دانش ضمنی را بهصورت ساختیافته، میسر میکند. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع استدلال قیاسی ـ استقرایی است. از دیدگاه نوع دادههای مورد تحلیل، با توجه به روش استدلال، روش تحقیق کیفی استفاده شده است. تئوری زمینهای جهت اکتشاف الزامات مدل و تگنیک دلفی برای اعتباربخشی آن استفاده شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - تحلیل کارکردهاي نظام نوآوري فناورانه در فناوري نسلهای نوین در صنعت ارتباطات دیجیتال
شارا آقاجانيانارتباطات دیجیتال یکی از صنایعی است که با نرخ رشد بسیار بالا در حوزه نوآوری در حال گسترش و پیشروی میباشد. این صنعت در سطح جهانی دارای تحولات گستردهای بوده، بهطوریکه مدلهای کسب و کار آن دچار دگرگونی قابل ملاحظهای براساس تغییرات فناوري نسلهای نوین در این صنعت شده ا چکیده کاملارتباطات دیجیتال یکی از صنایعی است که با نرخ رشد بسیار بالا در حوزه نوآوری در حال گسترش و پیشروی میباشد. این صنعت در سطح جهانی دارای تحولات گستردهای بوده، بهطوریکه مدلهای کسب و کار آن دچار دگرگونی قابل ملاحظهای براساس تغییرات فناوري نسلهای نوین در این صنعت شده است. فناوري نسلهای نوین فناوری مهمی را با نام بستر شبکه داده به وجود آورده است که در این مقاله از آن به عنوان نظام نوآوری فناورانه نام برده شده است. در نظام نوآوری فناورانه موجود با ایجاد زمینههای تخریب خلاقانه1، محیط کسب و کار سازمانها را با دو آلترنتیوِ انطباق و کسب موفقیت یا فروپاشی کامل سیستم مواجه نموده است. برخلاف بسیاری از مقالات که رویکرد ساختاری و کارکردی را به صورت جداگانه جهت بررسی نظام نوآوری فناورانه به کار بردهاند. در این مقاله براساس فرآیندی مشخص مطالعات ساختاری را به عنوان پیشنیازی جهت مطالعات کارکردی معرفی نموده تا زمینههای مناسبتری برای مطالعات کارکردی فراهم شود. با استفاده از بررسی ادبیات موضوعی و مسائل موجود در صنعت، پرسشنامهای جهت ارزیابی هشت عامل کارکردی تدوین نموده، از طریق اعمال فازهای توسعه فناوري بهعنوان عاملی تأثیرگذار در وابستگی و اولویتبندی عوامل کارکردی که تاکنون کمتر به آن توجه شده است؛ کارکردها در فاز مورد نظر را اولویتبندی و عوامل مسدود کننده، نیروهای پیشران و سپس سیاستهای مورد نیاز تحلیل و تدوین شدهاند. براساس نتایج بهدست آمده، بررسی فرآیند مذکور به عنوان چارچوب مناسبی برای مطالعات کارکردی مدنظر قرار گرفته و نهایتاَ با ارائه سیاستگذاریهای مناسب، مطالعات کارکردی بیشتر را در این صنعت پیشنهاد نمودهایم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - بکارگيري مديريت راهبردي پروژه بهعنوان یک رويکرد نوين مديريت پروژه
الهام سلطاني تیمور مرجانیامروزه در اغلب سازمانهاي مبتني بر پروژه، مديران پروژه با چالشها و مشکلات فراواني مواجه هستند. پروژهها فرآيندهاي راهبردي سازماني هستند که براي دستيابي به اهداف کسبوکار انجام ميشوند. پژوهشها حاکي از آن است که بسياري از سازمانها در اجراي پروژهها به اهداف از پيش تع چکیده کاملامروزه در اغلب سازمانهاي مبتني بر پروژه، مديران پروژه با چالشها و مشکلات فراواني مواجه هستند. پروژهها فرآيندهاي راهبردي سازماني هستند که براي دستيابي به اهداف کسبوکار انجام ميشوند. پژوهشها حاکي از آن است که بسياري از سازمانها در اجراي پروژهها به اهداف از پيش تعيين شده کسبوکار، دست پيدا نميکنند. بنابراين، به منظور کاهش و کنترل اين چالشها در پروژهها بايستي رويکرد از مديريت سنتي به مديريت راهبردي تغيير يابد تا پاسخگوي بهينهسازي عملکرد و موفقيت يک پروژه گردد. مديريت راهبردي پروژه سازمانها را در جهت دستيابي بهتر به اهداف سازماني سوق ميدهد. در نتيجه، سازمانها بهمنظور دستيابي به مزيت رقابتي و عملکرد بهتر بايد یک چارچوب برنامهریزی و اجرایی مناسب، مطابق با رویکرد راهبردي داشته باشند. مدیران و تیمهای پروژه باید یاد بگیرند که چگونه به جنبههای کسبوکاری پروژهها و حمایت از راهبرد شرکت، بجای تمرکز سنتی بر دستيابي به اهداف زماني، بودجهاي و عملکردی توجه نمایند. در اين مقاله که با روش مطالعه کتابخانهای انجام شده است، توصيفي از مفهوم مديريت راهبردي پروژه و تفاوت آن با مديريت کلاسيک پروژه ارائه ميگردد. سپس مدلهاي مديريت راهبردي پروژه که به سازمانها در دستيابي به موفقيت پروژهها و خلق مزيت رقابتي کمک ميکند، بررسي شده است. در نهايت، نتيجهگيري شده است که سازمانها به منظور دستيابي به مزيت رقابتي، اطمينان از موفقيت پروژهها و عملکرد بهتر بايد به جنبههاي راهبردي مديريت پروژه توجه نمايند و فرآيندهاي مديريت راهبردي پروژه را در سازمان اجرا کنند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - شناسایی عوامل مؤثر بر پیادهسازی مدیریت دانش مبتنی بر راهبردهای کسب و کار
حجت حسني سعادت حميد عرفانيان خانزاده غلامرضا ملک زادهدانش منبعی ارزشمند و راهبردی و نیز یک دارایی مطرح است و ارایه محصولات و خدمات با کیفیت مناسب و اقتصادي، بدون مدیریت و استفاده صحیح از این منبع ارزشمند، امري سخت و بعضاً ناممکن است. امروزه مديريت دانش به يكي از فعاليتهاي مهم سازمانهای امروزی براي بهبود و حفظ مزيت رقابت چکیده کاملدانش منبعی ارزشمند و راهبردی و نیز یک دارایی مطرح است و ارایه محصولات و خدمات با کیفیت مناسب و اقتصادي، بدون مدیریت و استفاده صحیح از این منبع ارزشمند، امري سخت و بعضاً ناممکن است. امروزه مديريت دانش به يكي از فعاليتهاي مهم سازمانهای امروزی براي بهبود و حفظ مزيت رقابتي تبديل شده است كه هدف نهايي آن بهرهبرداري و توسعه داراييهاي دانشي در راستاي تحقق اهداف و ايجاد ارزش افزوده براي سازمان است. توجه به مدیریت دانش در تدوین راهبردهای کسب و کار جهت کسب مزیت رقابتی امری حیاتی میباشد. به همین جهت شناسایی عوامل مؤثر بر پیادهسازی مدیریت دانش مبتنی بر راهبردهای کسب و کار در این تحقیق مورد توجه قرار گرفت. در این راستا 55 عامل مؤثر بر پیادهسازی مدیریت دانش استخراج شد و با استفاده از روش دلفی و اخذ نظرات خبرگان، ارتباط آنها با راهبردهای کسب و کار احصاء گردید که بر این اساس 35 عامل مؤثر در 6 بعد رهبری، راهبردی، زیرساخت، ساختار، فرهنگی و علمی مورد تأیید خبرگان قرار گرفت. در میان ابعاد شناسایی شده، بعد رهبری بیشترین اهمیت را نسبت به دیگر عوامل دارد. پس از آن ابعاد راهبرد و علمی نقش داشتهاند. در مجموع نیز 64 درصد عاملهای شناسایی شده تأیید گردید. پرونده مقاله