اگر چرخه نظريهپردازي را شاخص براي توليد دانش نهادهاي دانشگاهي در نظر بگيريم مشاركت دانشگاهها در حوزه علومانساني در توسعه علمي و نظريهپردازي از اهميت ويژه برخوردار خواهد بود. كارآمدي عملي نظريهپردازي، مشروط به عملياتيشدن دانش توليدشده و حركت آن از گام استدلال قياسي چکیده کامل
اگر چرخه نظريهپردازي را شاخص براي توليد دانش نهادهاي دانشگاهي در نظر بگيريم مشاركت دانشگاهها در حوزه علومانساني در توسعه علمي و نظريهپردازي از اهميت ويژه برخوردار خواهد بود. كارآمدي عملي نظريهپردازي، مشروط به عملياتيشدن دانش توليدشده و حركت آن از گام استدلال قياسي (نظريه هنجاري) به گام استدلال استقرايي (نظريه توصيفي) در چرخه نظريهپردازي ميباشد. بدينترتيب نظريهآزمايي در گام استدلال استقرايي را ميتوان مأموريت اصلي دانشگاه علوم انساني محسوب كرد. در اين چرخه، بيقاعدگيهاي ديده شده منجر به توليد دانش و نظريهپردازي و دستيابي به مرجعيت دانشگاه علوم انساني ميگردد. بمنظور حركت چرخه دانش از نظريه به واقعيت و تبديل دانش در چرخه نظريهپردازي از استدلال قياسي (نظريههنجاري) به استدلال استقرايي (نظريهتوصيفي) نيازمند هدفگذاري دانشگاهها بمنظور مشاركت و حضور آنان با مأموريتهاي متنوعي است كه بتوانند اين بيقاعدگيها را شناسايي و تبيين نمايند. اين بدين معني است كه در چرخه توليد دانش تمامي دانشگاهها از اهميت يكساني در توسعه علمي برخوردار هستند. با توجه به ماهيت ذاتي دانشگاههاي علوم انساني در ارتباط مستقيم با جامعه، ايجاد مراكز رشد علوم انساني ميتواند موجب ارتباط مستقيم اساتيد دانشگاهها با جامعه شده و توليد دانش بومي علوم انساني را سبب گردد. در واقع اين مراكز ميتوانند با راهاندازي كسبوكار در حوزه علومانساني با بهرهمندي از اساتيد دانشگاه علومانساني و ساير دانشگاهها موجب ارتباط با نهادهاي مختلف فرهنگي جامعه در راستاي مؤلفههاي الگوي بومي شوند. چنين ساختاري با رفع موانع توسعه نظام آموزش عالي، موجب تعريف اكوسيستم آموزشي در دانشگاههاي علوم انساني خواهد شد كه بسترساز نظريهپردازي مبتني بر دانش بومي در كشور خواهد گرديد.
پرونده مقاله