هدف از تهيه اين مقاله، رتبهبندي و تعيين درجه اهميت عوامل مؤثر بر پيادهسازي تدارکات الکترونيک در سازمانها (بررسي موردي راه آهن ج.ا.ا) به دو روش تجزيه و تحليل متفاوت ميباشد. براي رتبهبندي از روش آماري آزمون فريدمن و آزمون کروسکال-واليس (آزمون H) و همچنين از تکنيک فرا چکیده کامل
هدف از تهيه اين مقاله، رتبهبندي و تعيين درجه اهميت عوامل مؤثر بر پيادهسازي تدارکات الکترونيک در سازمانها (بررسي موردي راه آهن ج.ا.ا) به دو روش تجزيه و تحليل متفاوت ميباشد. براي رتبهبندي از روش آماري آزمون فريدمن و آزمون کروسکال-واليس (آزمون H) و همچنين از تکنيک فرايند تحليل سلسله مراتبي (AHP) استفاده شده است. دو نوع پرسشنامه ليکرت و AHP در اين تحقيق طراحي گرديده است، پرسشنامه ليکرت توسط97 نفر از کارشناسان، مديران و مديران ارشد شرکت راه آهن که حدود 70% آنها داراي مدرک تحصيلي ليسانس و حدود 19% داراي مدرک تحصيلي فوق ليسانس هستند، تکميل شده است. نتايج روش آماري حاکي از اين است كه عامل «سازمان» با درجه 0585/4 ، «فناوري» با درجه7807/3 و «محيط» با درجه 6968/3 ، سه اولويت اول در بين عوامل مؤثر در پذيرش تدارکات الکترونيکي در شرکت راه آهن ج.ا.ا ميباشند. پرسشنامه AHP توسط 24 نفر از مديران و مديران ارشد شرکت راهآهن تکميل گرديده است که در تحليل سلسله مراتبي (AHP) نيز «سازمان»، «فناوري» و «محيط» به ترتيب با 389/0 ، 378/0 و 233/0 رتبههاي اول تا سوم از بين عوامل مؤثر در پذيرش تدارکات الکترونيکي در شرکت راه آهن ج.ا.ا را دارند. بنابراين نتايج هر دو روش به کار رفته در اين تحقيق يكسان و حاکي از اين است كه مؤثرترين فاکتور در پذيرش تدارکات الکترونيکي در شرکت راه آهن ج.ا.ا عامل سازمان است و فناوري و محيط در اولويت دوم و سوم قرار دارند.
پرونده مقاله
احراز وجود شرایط سهگانه جدید، ابتکاری و کاربردیبودن بهعنوان شرایط اساسی برای ثبت یک اختراع ضروری است. تا قبل از دو دهه اخیر، همواره این دیدگاه حاکم بود که روشهای تجاری بهعنوان یک موضوع انتزاعی محض محسوب و از شمول اختراع خارج است. در قوانین بسیاری از کشورها، از جمله چکیده کامل
احراز وجود شرایط سهگانه جدید، ابتکاری و کاربردیبودن بهعنوان شرایط اساسی برای ثبت یک اختراع ضروری است. تا قبل از دو دهه اخیر، همواره این دیدگاه حاکم بود که روشهای تجاری بهعنوان یک موضوع انتزاعی محض محسوب و از شمول اختراع خارج است. در قوانین بسیاری از کشورها، از جمله ایران، روشهای تجاری بهعنوان یکی از موارد استثنا از شمول اختراعات ذکر شده است. موافقتنامه جنبههای تجاری مالکیت فکری (تریپس) کشورهای عضو را ملزم مینماید تا حمایت لازم در قالب ثبت اختراع را نسبت به هر نوع اختراعات صورتگرفته در همه زمینههای فناوری اعمال نمایند که بیانگر «اصل عدم تبعیض شناسائی حق ثبت اختراع برای اختراعات حوزه فناوری» است. در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی، براساس دادههای حاصل از مطالعه کتابخانهای، ضمن بررسی ظرفیتها و چالشهای موجود در نظام حقوقی ایران، وضعیت در برخی نظامهای حقوقی دیگر نظیر آمریکا و رویه اداره ثبت اختراعات اروپا مورد بررسی قرار گرفته است. براساس یافتهای این تحقیق، مشاهده میشود که همگام با تحولات فناوری و ابداع روشهای جدید تجاری مبتنی بر فناوریهای رایانهای و ابزارهای ارتباطی الکترونیکی و اپلیکیشنها و مدلهای تجارت الکترونیک، تحولات حقوقی و قضائی در کشورهائی نظیر آمریکا و نیز اتحادیه اروپا، دایره شمول استثناء فوق را محدود نموده و امکان ثبت روشهای تجاری که منتهی به ایجاد یک اثر فنی جدید و کاربردی میشود، فراهم گردیده است. این تغییر نگرش قضائی و رویه ادارات ثبت اختراعات، موجب افزایش چشمگیر اظهارنامههای ثبت اختراع روشهای تجاری و ثبت موارد متعدد جدید از اینگونه اختراعات در اداره ثبت اختراعات آمریکا و اداره ثبت اختراعات اتحادیه اروپا شده است و در نظام حقوقی ایران نیز میتوان علیرغم حکم قانون مبنی بر مستنثیبودن روشهای کسب و کار، در صورت احراز شرایط سهگانه ثبت اختراع، روشهای مزبور را بهعنوان اختراع ثبت نمود.
پرونده مقاله
امروزه سیستم های تجارت الکترونیک B2C مهمترین سیستم های تجارت در ارائه خدمات و کالا به مشتریان هستند. استارت آپ ها در این سیستم ها نیازمند به روش هایی هستند تا بتوانند بازار خود را برای پاسخگویی مناسب به مشتریان گسترش دهند. یکی از نوآوری های اخیر جهت توسعه خدمات و کالاها چکیده کامل
امروزه سیستم های تجارت الکترونیک B2C مهمترین سیستم های تجارت در ارائه خدمات و کالا به مشتریان هستند. استارت آپ ها در این سیستم ها نیازمند به روش هایی هستند تا بتوانند بازار خود را برای پاسخگویی مناسب به مشتریان گسترش دهند. یکی از نوآوری های اخیر جهت توسعه خدمات و کالاها در استارت آپ ها استفاده از اقتصاد مشارکتی است. اقتصاد مشارکتی در استارت آپ های B2C باعث استفاده بهتر از امکانات و منابع می شود و به آنها جهت کاهش هزینه های مبادله و ارتقاء بهره وری کمک می نماید. بنابراین هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی تجارت الکترونیک B2C با تاکید بر اقتصاد مشارکتی در استارت آپ ها بود که به صورت ترکیبی انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی میباشد. در گام اول عوامل مؤثر بر اساس تحلیل محتوا و مصاحبه با 15 نفر از خبرگان دانشگاهی، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 14 مؤلفه در قالب 3 بعد (تکنولوژی، اجتماعی و اقتصادی) بود. سپس در گام دوم ابعاد شناسایی شده با روش ساختاری تفسیری سطحبندی و با تحلیل میکمک خوشهبندی شدند که برای تحلیل از نرمافزار اکسل استفاده شد. نتایج ساختاری تفسیری نشان داد مؤلفهها در 10 سطح قرار دارند، همچنین تحلیل میکمک نشان داد، مؤلفه های (اعتماد- همکاری-محصول- کیفیت ارتباط- فاکتور اقتصادی) در خوشه وابسته، مؤلفه های (قابلیت استفاده وب سایت- دسترسی- تعهد- اشتراک گذاری اطلاعات-کیفیت اطلاعات) در خوشه پیوندی و مؤلفه های (ارزش اجتماعی- امنیت- زیرساخت- سفارشی سازی) نیز در خوشه مستقل قرار گرفتهاند.
پرونده مقاله