تأثیر حقوق مالکیت فکری بر نوآوری و عملکرد اقتصادی پیچیده است و دقت در طراحی نظام مالکیت فکری به نحوی که بتواند به عنوان ابزار سیاستی موثری در توسعه اقتصادی استفاده شود، ضروری است. در طراحی این نظامها، کشورهای مختلف بسته به شرایط داخلی و محیط جهانی مسیرهای متفاوتی را می چکیده کامل
تأثیر حقوق مالکیت فکری بر نوآوری و عملکرد اقتصادی پیچیده است و دقت در طراحی نظام مالکیت فکری به نحوی که بتواند به عنوان ابزار سیاستی موثری در توسعه اقتصادی استفاده شود، ضروری است. در طراحی این نظامها، کشورهای مختلف بسته به شرایط داخلی و محیط جهانی مسیرهای متفاوتی را می پیمایند. از این رو، ارزیابی های مقایسه ای و محک زنی، در بیشتر پژوهش های سیاستی مورد استفاده سیاستگذاران قرار می گیرد. این مقاله به همین منظور به مطالعه موردی مراحل تکامل نظام مالکیت صنعتی در ژاپن پرداخته و در انتها شامل توصیه هایی جهت طراحی استراتژیک این نظام در ایران است. ژاپن در مراحل اولیه توسعه خود از نظام حقوقی مالکیت صنعتی سود فراوانی برده است. یادگیری فناورانه در ژاپن به پشتیبانی" نظام ضعیف مالکیت صنعتی" صورت گرفت. این نظام ضعیف، جذب نوآوری و دانش برون مرزی توسط بنگاههای داخلی را تسهیل کرد. ابتکاراتی نظیر ثبت "مدلهای سودمند" و "طرح های صنعتی" نه تنها فرهنگ ثبت اختراع را در این کشور توسعه داد بلکه مشوقی قوی برای نوآوری های تدریجی و بهبودهای حداقلی بر پایه اختراعات خارجی شد. زمانی که قابلیت های فناورانه بنگاههای داخلی افزایش یافت و بنگاهها خواستار رژیم حفاظتی قویتر برای اختراعات خود شدند، نظام حقوق مالکیت فکری ژاپن تقویت شد به طوری که در حال حاضر یکی از سخت ترین و کامل ترین نظام های IPR جهان به شمار می آید.
پرونده مقاله
از آنجایی که در خصوص تمامی علوم، در ابتدای امر، می بایست درک و شناخت اولیه ای از پدیده های قابل مشاهده و مورد مطالعه بدست آورد و بر اساس آن، فرضیه های قابل آزمون ساخته و آن ها را امتحان نمود، مفهوم نوآوری و سیاست نوآوری نیز از این مقوله مستثنا نیست و اگرچه در رابطه با ن چکیده کامل
از آنجایی که در خصوص تمامی علوم، در ابتدای امر، می بایست درک و شناخت اولیه ای از پدیده های قابل مشاهده و مورد مطالعه بدست آورد و بر اساس آن، فرضیه های قابل آزمون ساخته و آن ها را امتحان نمود، مفهوم نوآوری و سیاست نوآوری نیز از این مقوله مستثنا نیست و اگرچه در رابطه با نوآوری و تدوین سیاست های نوآوری مطالب بسیار متعددی توسط دانشمندان علم نوآوری بیان شده است، در این مقاله ابتدا تعاریف دیگری از نوآوری و خلاقیت و تفکیک این دو مفهوم از یکدیگر را ارائه نموده و سپس مفهوم "شناخت مبتنی بر موقعیت" را به همراه عناصر اساسی مرتبط با آن بیان می کنیم. سپس، نوآوری را با توجه به این مفهوم و در کنار مفهوم سیستم های ارزش تعریف می نماییم. پس از آن، به بررسی اثرگذاری موقعیت و تغییر موقعیت بر شناخت و درک تولید کنندگان و پذیرندگان خلاقیت و نوآوری، بر سیستم های ارزش سازمان ها و پذیرندگان نوآوری می پردازیم.
در ادامه با بیان تعاریف مربوط به حافظه ساختارمند و تاثیر و تاثر ناشی از تعاملات بر آن و پس از بررسی عوامل موثر بر تغییر سیستم های ارزش و به وجود آمدن ارزش های اورژانسی و تاثیراتی که این تغییرات می توانند داشته باشند، مفهوم نوآوری و سیاست گذاری های نوآوری را شرح می دهیم. در نهایت، پس از معرفی روش FBS، به عنوان یکی از راهکارهای شناخت نوآوری، مفهوم workbench را به منظور آزمون سیاست گذاری های نوآوری معرفی می نماییم.
پرونده مقاله