امروزه نوآوری، از مهمترین عوامل رشد اقتصادی به شمار میرود. نوآوری زمانی رخ میدهد که ایده به صورت محصول، فر آیند یا خدمتی توسعه یابد. نوآوری یک نظام مدیریتی است که بر رسالت سازمان تأکید دارد، به دنبال فرصتهای استثنایی است و تعیین می کند که آیا مسیر استراتژیک سازمان من چکیده کامل
امروزه نوآوری، از مهمترین عوامل رشد اقتصادی به شمار میرود. نوآوری زمانی رخ میدهد که ایده به صورت محصول، فر آیند یا خدمتی توسعه یابد. نوآوری یک نظام مدیریتی است که بر رسالت سازمان تأکید دارد، به دنبال فرصتهای استثنایی است و تعیین می کند که آیا مسیر استراتژیک سازمان مناسب است یا خیر. نوآوری معیارهای مؤفقیت را معلوم می کند و نیز به دنبال فرصتهای جدید است. از طرفی توسعۀ شرکت های دانش بنیان یکی از راهبردهای مهم و اثرگذار جهت تحقق اقتصاد مقاومتی است و این شرکتها نقش تأثیرگذاری در توسعۀ اقتصاد دانش بنیان دارند. در این تحقیق تأثیر نوآوری سازمانی و نوآوری مدیریتی در مؤفقیت شرکتهای دانش بنیان بررسی شد. هدف کلی این پژوهش، بررسی تأثیر نوآوری سازمانی و نوآوری مدیریتی در مؤفقیت شرکتهای دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری گیلان می باشد. بررسی و توصیف اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه با استفاده از شاخصهای فراوانی و درصد فراوانی، بررسی فرضیه های پژوهش و وجود روابط بین متغیرهای پژوهش با استفاده از آزمون برازش مدل با استفاده از شاخص های برازندگی نرم افزار LISREL انجام شد. تحلیلها بیانگر تأیید تمامی فرضیه های این تحقیق بود. نتایج نشان داد که نوآوری سازمانی و نوآوری مدیریتی در مؤفقیت شرکتهای دانش بنیان تأثیر دارند. نتایج همچنین نشان داد نوآوری سازمانی تأثیر غیر مستقیم بیشتری را از طریق شدت نوآوری بر مؤفقیت شرکتها دارد و شدت نوآوری بیشترین تأثیر را بر مؤفقیت شرکتها دارد.
پرونده مقاله
این مقاله به بررسی ارتباط بین گرایش شرکت (گرایش کارآفرینانه و گرایش بازار)، سیستم های کنترل داخلی و توسعه محصول جدید می پردازد . گرایش کارآفرینی به شرکتها کمک می کند تا کنترل شخصی داشته باشند و در نتیجه بهبود بزرگ را در فعالیتهای توسعه محصول جدید ارتقا میدهد. از سوی دیگ چکیده کامل
این مقاله به بررسی ارتباط بین گرایش شرکت (گرایش کارآفرینانه و گرایش بازار)، سیستم های کنترل داخلی و توسعه محصول جدید می پردازد . گرایش کارآفرینی به شرکتها کمک می کند تا کنترل شخصی داشته باشند و در نتیجه بهبود بزرگ را در فعالیتهای توسعه محصول جدید ارتقا میدهد. از سوی دیگرگرایش بازار بر کنترل خروجی بیشتر از کنترل شخصی برای توسعه محصول جدید تاکید می کند. مدیران در شرکتهایی که بر کنترل های خروجی تاکید می کنند بر اساس معیارهای مالی عینی ارزیابی و پاداش داده می شوند . کنترلهای شخصی بجای اهداف مالی کوتاه مدت بر اهداف مالی بلند مدت تاکید می کند . بهطورکلی، کنترل شخصی به زمان بیشتر و هزینهی هماهنگی بالاتر نسبت به کنترل خروجی نیاز دارد. در دهههای اخیر، شرکتها به محصولات جدید، به عنوان منبع مزیت رقابتی و ابزار پیشیگرفتن از رقبا مینگرند. برخی پژوهشهای بازاریابی، روابطی میان گرایش بازار و توسعه محصول جدید یافته اند . هدف گرایش بازار راضی کردن نیازهای بازارهای فعلی است بجای توسعه محصولاتی که نیازهای جدید در حال ظهور را هدف قرار میدهد . برخی محققان گرایش بازار را نقد می کنند به پیشنهاد آنها گرایش کارافرینانه باید جایگزین گرایش بازار گردد. بیشتر تحقیقات روی یک گرایش تمرکز می کنند از طرف دیگر آنها نقش سیستم های کنترل داخلی را به عنوان یک متغیر میانجی نادیده می گیرند بنابر این ما این موضوع را به طور کامل بررسی میکنیم . این مطالعه از لحاظ متدولوزی همبستگی – توصیفی است .
پرونده مقاله
با ورود به عصری که به جامعه اطلاعاتی مرسوم است، کارآفرینی در فضای دیجیتال بهعنوان رویکردی نو در راهاندازی کسبوکارها بر مبنای یک تفکر و ایده جدید در بین فعالان عرصه خدمات و تولید جایگاه برجستهای یافته است لذا هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل کارآفرینی دیجیتال در شرکتهای دا چکیده کامل
با ورود به عصری که به جامعه اطلاعاتی مرسوم است، کارآفرینی در فضای دیجیتال بهعنوان رویکردی نو در راهاندازی کسبوکارها بر مبنای یک تفکر و ایده جدید در بین فعالان عرصه خدمات و تولید جایگاه برجستهای یافته است لذا هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل کارآفرینی دیجیتال در شرکتهای دانشبنیان استان مازندران بود که از روش مدلسازی ساختاریتفسیری در طراحی این مدل استفاده شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود. با توجه به پیشینه تحقیق، 39 مولفه در قالب هفت بعد(ساختاری- استراتژی- مدیریتی- افراد- فناوری- محتوایی- محیطی) انتخاب شدند. سپس از نظرات20 نفر از اساتید دانشگاهی و مدیران شرکتهای دانشبنیان که در زمینه کارآفرینی دیجیتال خبره بودند، استفاده شد. برای خوشهبندی ابعاد کارآفرینی دیجیتال از مدلسازی ساختاری تفسیری و تحلیل MICMAC استفاده شد. نتایج ISM نشان داد که زیر بنای کارآفرینی دیجیتال در درجه اول (ساختاری- فناوری) و دوم (مدیریتی) و سوم (استراتژی) و چهارم (افراد- محتوایی- محیطی) هستند. همچنین، پس از تحلیل MICMAC ، ابعاد( ساختاری- فناوری) در خوشه مستقل و ابعاد( افراد- محتوایی- محیطی) در خوشه وابسته و ابعاد( استراتژی- مدیریتی) در خوشه خودمختار قرار گرفتند. در نهایت میتوان گفت، کارآفرینی دیجیتال نه تنها برای شرکتهای فناوری و بخشهای فناوری اطلاعات، بلکه برای تمامی صنایع امری مهم و ضروری است.
پرونده مقاله