با توجه به رشد روزافزون رسانههای نوین، روز به روز بر تعداد شهروندان دیجیتال در جامعه افزوده میشود. شهروند دیجیتال به شهروندی گفته می شود که توانایی استفاده از خدمات برخطی که دولت هر کشور ارائه می کند را در حد مطلوب داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی روایی و پایایی مقیاس چکیده کامل
با توجه به رشد روزافزون رسانههای نوین، روز به روز بر تعداد شهروندان دیجیتال در جامعه افزوده میشود. شهروند دیجیتال به شهروندی گفته می شود که توانایی استفاده از خدمات برخطی که دولت هر کشور ارائه می کند را در حد مطلوب داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی روایی و پایایی مقیاس شهروند دیجیتال در شهر بیرجند بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد 18 سال به بالای ساکن شهر بیرجند بودند که از میان آن ها 384 نفر به روش نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه شهروند دیجیتال چویی، گلاسمن و کریستول است [16]. روايي محتوایی و صوري نسخه فارسی آن بر اساس نظر صاحب نظران تأیید شد. ساختار عاملی پرسشنامه شهروند دیجیتال با استفاده از هر دو شیوه تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد 4 ماده در بیش از یک عامل، بارعاملی بالا دارند؛ که این مادهها حذف شدند و در نهایت مدل نهایی شامل 4 عامل؛ فعالیت سیاسی اینترنتی، مهارت های فناورانه، دیدگاه انتقادی و آگاهی های محلی- جهانی به دست آمد که حاوی 22 ماده است. برای پایایی این ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که این ضریب برای مولفه های آن بین 79/0 تا 90/0 به دست آمد؛ با توجه به اینکه شاخصهای روایی و پایایی نسخه فارسی مقیاس شهروند دیجیتال همگی در حد مطلوبی بودند، میتوان از آن بهعنوان ابزاری روا و پایا برای شناسایی شهروندان دیجیتال استفاده نمود.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر واکاوی عوامل موفقیت شتابدهندههای استارتاپی حوزه دیجیتال در دوران پساکرونا میباشد. این پژوهش ازنظر هدف، در حوزه پژوهشهای کاربردی قرار میگیرد و ازآنجاکه به توصیف متغیرها و روابط بین آنها، شناخت وضعیت موجود و درنهایت ارائه الگو میپردازد، ازلحاظ روش تو چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر واکاوی عوامل موفقیت شتابدهندههای استارتاپی حوزه دیجیتال در دوران پساکرونا میباشد. این پژوهش ازنظر هدف، در حوزه پژوهشهای کاربردی قرار میگیرد و ازآنجاکه به توصیف متغیرها و روابط بین آنها، شناخت وضعیت موجود و درنهایت ارائه الگو میپردازد، ازلحاظ روش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان مرتبط با شتابدهندههای استارتاپی حوزه دیجیتال در دوران پساکرونا میباشند که بهمنظور رسیدن به اشباع نظری تعداد 25 نفر با روش گلوله برفی عنوان نمونه انتخاب شدند و اطلاعات موردنیاز جمعآوری گردید. برای تجزیهوتحلیل داده-های کیفی و استخراج عوامل تأثیرگذار بر موفقیت شتابدهندههای استارتاپی حوزه دیجیتال و عوامل تأثیرپذیر از آن، از روش تحلیل مضمون (تحلیل تم) استفاده شد. برای شناسایی روابط بین متغیرها، از مدلسازی ساختاری- تفسیری استفادهشده است. یافتههای پژوهش شامل تشریح الگوی موفقیت شتابدهندههای استارتاپ های حوزه دیجیتال و تحلیل نتایج نفوذ همبستگی است. با بررسی نتایج بهدستآمده از نوزده عامل اصلی چابکی شناساییشده مشخص شد که انعطافپذیری ساختار سازمانی و تحلیل دادهها، داراي بیشترین قدرت نفوذ و توانایی پاسخ به مسائل محیطی و توانایی تغییر اهداف کسبوکار، داراي بیشترین وابستگی میباشند.
پرونده مقاله
با عنایت به اینکه شکاف قابل توجهی در مفهومسازی اکوسیستم کسب وکار دیجیتال با رویکرد آموزش الکترونیکی وجود دارد، این مقاله یک چارچوب مفهومی اکوسیستم کسب وکار الکترونیکی آموزشی در عصر دیجیتال را با تلفیق دو مفهوم: اکوسیستم کسب وکار دیجیتال و اکوسیستم یادگیری دیجیتال (آموز چکیده کامل
با عنایت به اینکه شکاف قابل توجهی در مفهومسازی اکوسیستم کسب وکار دیجیتال با رویکرد آموزش الکترونیکی وجود دارد، این مقاله یک چارچوب مفهومی اکوسیستم کسب وکار الکترونیکی آموزشی در عصر دیجیتال را با تلفیق دو مفهوم: اکوسیستم کسب وکار دیجیتال و اکوسیستم یادگیری دیجیتال (آموزش الکترونیکی) معرفی نموده و به منظور طراحی و تبیین مدل اکوسیستم کسب وکار دیجیتال با رویکرد آموزش الکترونیکی به اجرا درآمده است، لذا این پژوهش از نظر جهتگیری، بنیادی و از نظر هدف، اکتشافی است و با بهكارگيري رویکرد توصیفی- همبستگی برای مرحله کمی به تحليل دادهها ميپردازد. در این پژوهش، مدل مفهومی با جمعبندی نظریات با استفاده از روشهای مرورکتابخانهای، نظرات خبرگان و با بررسی مطالعات صورت گرفته در کسب وکارهای دیجیتال و آموزش الکترونیکی (آموزش مجازی)، ابعاد، عوامل و مؤلفههای تأثیرگذار بر طراحی مدل اکوسیستم کسب وکار دیجیتال با رویکرد آموزش الکترونیکی، انتخاب و استخراج شده و براي طراحی پرسشنامه، شاخصهاي مربوطه و مدل مفهومی پیشنهادی استفاده گردیده است. در بخش یافتههای استنباطی و آزمون فرضیهها، از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش به کمک نرمافزار SmartPLS2 دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. حداکثر سطح خطای آلفا جهت آزمون فرضیهها 05/0 در نظر گرفته شد.که در نتیجه چارچوب اکوسیستم کسب وکار دیجیتال با رویکرد آموزش الکترونیکی در عصر دیجیتال مبتنی بر ابعاد و مفاهیم: فناوری (زیرساختها)، عوامل فرهنگی و اجتماعی، افراد (استعدادها)، سواد اطلاعاتی، دولت و قوانین و مقررات، شبکهها و تعاملات، ذینفعان (بازارها و مشتریان)، عوامل محیطی، سرمایه، مساعدتهای مالی، عوامل تجاری، عوامل سازماني، عوامل آموزشی، نوآوری، پشتیبانی، ارزشیابی معرفی میگردد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب راهبرد تحول دیجیتالی صنعت حمل و نقل بار جادهای با تمرکز بر فناوری اینترنتاشیاء و تحلیلگری داده از روش پژوهش علم طراحی استفاده میکند. این پژوهش برحسب هدف، بنیادی- کاربردی برحسب نوع داده، آمیخته از نوع اکتشافی؛ برحسب زمان گردآوری داده، مق چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب راهبرد تحول دیجیتالی صنعت حمل و نقل بار جادهای با تمرکز بر فناوری اینترنتاشیاء و تحلیلگری داده از روش پژوهش علم طراحی استفاده میکند. این پژوهش برحسب هدف، بنیادی- کاربردی برحسب نوع داده، آمیخته از نوع اکتشافی؛ برحسب زمان گردآوری داده، مقطعی و برحسب روش گردآوری دادهها و یا ماهیت و روش پژوهش، پیمایشی بود. جمعآوری دادهها در بخش کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از خبرگان دانشگاهی و صنعت حمل ونقل بار جادهای ایران که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و اصل اشباع انتخاب شدند، انجام شد. برای جمعآوری دادهها در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و نظرات 170 نفر از کارکنان این صنعت که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونهگیری طبقهای گزینش شدند، اخذ شد. تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کیفی با تکنیک دلفی، مرور ادبیات و کدگذاری انجام شد و در بخش کمی از آمار استنباطی، آزمون تی تک نمونهای و مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزارهای SPSS و smartPLS استفاده شد. گام پنجم روش علم طراحی، با آزمون چارچوب راهبرد طراحیشده در شرکتی در صنعت مربوطه انجام شد. نتایج نشان داد راهبرد تحول دیجیتالی شامل دو راهبرد مدیریتی و عملیاتی است. همچنین پیامدها، عوامل اثرگذار، سازوکارها، تسهیلگرها و موانع در این چارچوب ارائه شد. براساس نتایج، از میان مؤلفههای چارچوب، راهبردهای مدیریتی نیازمند تقویت بیشتر هستند.
پرونده مقاله