نوآوري توانايي شناسايي فرصتها، مشاهدة روابط و استفاده از مزاياي آنهاست كه اين فرصت ها نه تنها در خصوص گشودن بازارهاي جديد، بلكه شامل روش هايي نوآورانه براي بازارهاي موجود نيز شامل هست. نوآوري ذاتاً امري پرمخاطره و داراي ريسك است و حتي شركتهاي رشد يافته و قوي نيز نمي ت چکیده کامل
نوآوري توانايي شناسايي فرصتها، مشاهدة روابط و استفاده از مزاياي آنهاست كه اين فرصت ها نه تنها در خصوص گشودن بازارهاي جديد، بلكه شامل روش هايي نوآورانه براي بازارهاي موجود نيز شامل هست. نوآوري ذاتاً امري پرمخاطره و داراي ريسك است و حتي شركتهاي رشد يافته و قوي نيز نمي توانند ريسك هاي نامحدود انجام دهند. در واقع سوال اين نيست كه آيا بايد نوآوري صورت گيرد يا نه، بلكه چگونه اين نوآوري به شكل موفقيت-آميزي انجام شود و چه درس هايي از موفقيت يا شكست آن می توان دریافت و اینکه آيا الگويي را مي توان براي آن به وجود آورد كه در فعاليت هاي آتي مورد بهره برداری قرار گیرد ؟
ازطرفی همواره اين پرسش بزرگ مطرح بوده است كه آيا مي توان آنچه را كه به عنوان نوآوري شناخته شده است، كنترل و مديريت كرد يا خير؟ در نگاه اول ممكن است مديريت نوآوري، فرايندي بسيار پيچيده و غيرممكن به نظر برسد؛ اما ما برين باوريم كه عليرغم ماهيت غيرقابل پيش بيني و تصادفي نوآوري، امكان يافتن يك الگوي اساسي موفقيت وجود دارد. چرا كه نوآوري، خود يك مسئله مديريتي است؛ از آن لحاظ كه بايد در خصوص منابع، جابجايي، تركيب و هماهنگي ميان آن ها تصميماتي اتخاذ گردد. در اين مقاله پس از شرح مطالبي پيرامون مفاهيم نوآوري و مديريت آن، يك مدل مفهومي و چگونگي استفاده از آن براي تمركز بر جنبه هاي كليدي مديريت نوآوري تشریح شده است. در ادامه، خلق و حفظ يك بافت سازماني خلاق مورد بحث قرار گرفته و در نهايت به تحليل مقايسه اي پيرامون مديريت نوآوري در شركتهاي ژاپني و كره اي پرداخته مي شود.
پرونده مقاله
ضرورت تغییر دیدگاه از نوآوری بسته به باز در دنیای امروز با توجه به پراکندگی و رشد دانش مفید در دسترس بازیگران چندگانه نوآوری بر سازمانی پوشیده نیست. در سالهای اخیر، نوآوری باز به یکی از موضوعات مورد توجه مدیریت نوآوری تبدیل شده است. از این رو شناسایی ساز وکارهای مناسب چکیده کامل
ضرورت تغییر دیدگاه از نوآوری بسته به باز در دنیای امروز با توجه به پراکندگی و رشد دانش مفید در دسترس بازیگران چندگانه نوآوری بر سازمانی پوشیده نیست. در سالهای اخیر، نوآوری باز به یکی از موضوعات مورد توجه مدیریت نوآوری تبدیل شده است. از این رو شناسایی ساز وکارهای مناسب برای عملی کردن اصول آن، میتواند گذر سازمانها از رویکرد نوآوری بسته به باز را تسهیل نماید. مقاله حاضر قصد دارد با بهرهگیری از تحقیقات انجام گرفته به شناسایی و توضیح ابعادی بپردازد، که هدایتگر سازمانها در بکارگیری نوآوری باز هستند. ابعاد شناسایی شده تحت عنوان الزامات گذر از نوآوری بسته به باز، همچنین مؤلفههای آنها در چارچوب نظری تحقیق ارائه شدهاند. این چهار بعد عبارتنداز: فرایندها، ساختار سازمانی، شبکهسازی و سیستم مدیریت دانش. هریک از این ابعاد نقشی در بکارگیری نوآوری باز دارند. فرایندها شیوه رسمی انجام کار هستند و افراد را برای انجام کارها هدایت میکنند. ساختار سازمانی جایی است که فرایندها اجرا و ارتباطات سازمان با دنیای بیرون مدیریت میشود. همچنین فرهنگ نوآوری در آن ظهور مییابد. سیستم مدیریت دانش و ابزارهای آن حامی بکارگیری نوآوری باز هستند و جهت جریان یافتن بهتر دانش بکار گرفته میشوند. شبکهسازی روشی است که امکان بهرهگیری از منابع مختلف بیرونی و عرضه منابع سازمان به بیرون را فراهم میآورد. همچنین نتایج نشان میدهد بین این ابعاد ارتباط متقابل وجود دارد. با کمک این چهار بعد، مدیران میتوانند بکارگیری نوآوری باز را در سازمان خود تسهیل نمایند و سرعت پیادهسازی آن را تسریع بخشند.
پرونده مقاله